The Theme and Effective Factors in the Transformation and Development of «Swastika» Motif in Iranian Art from Ancient to Seljuk Period

Document Type : Original Article

Authors

1 PhD student of comparative and analytical history of Islamic art, Faculty of Arts, Shahid University, Tehran, Iran.

2 Associate Professor, Faculty of Arts, Shahid University, Tehran, Iran.

Abstract

Introduction: One of the oldest geometric motifs of the ancient world is a motif created from two crossed lines - a cross with broken arms or a ninety-degree angle. In international sources, this motif is known as «Swastika» with the concept of well-being, and in Persian sources, it is known as «Gardune-e Khorshid» and «Mehrane». Researchers consider the origin of this motif to be ancient civilizations such as the Indus Valley, Egypt, China, Mesopotamia, and the Aryan peoples, who, despite different names, have a similar formal structure. In Iran, this motif was depicted on pottery for the first time since the fifth millennium B.C., and its continued use can be seen until the beginning of the Islamic period. Identifying the theme and factors of drawing the Swastika in Iranian art and showing its evolution and development from the point of view of form and content in pre-Islamic Iranian art until the early Islamic era is one goal of the present study. In this regard, the questions of how the form and content of the Swastika have evolved in Iranian art from the ancient period to the Seljuk period and the common and distinctive factors of its drawing in the pre-Islamic and Islamic periods are addressed.
Research Method: The current research used descriptive-analytical and historical approaches. The data collection was conducted using library- and field-based methods. The statistical population included 29 samples from the pre-Islamic and Islamic periods with distinctive and distinctive characteristics that show the evolution of the Swastika.
Findings: The presence of religion, especially the worship of Gods, burial rites and Mithraism in ancient Iran, was one of the essential reasons for drawing the Swastika, and for this reason, it is known as the «Gardune-e Mehr». Astronomical motifs such as twelve constellations and folk beliefs such as good luck, avoiding the evil eye, and being safe from calamity have been influential in representing this motif in both the pre-Islamic and Islamic periods. In Islamic art, this motif is a symbol of light and, accordingly, God. Besides displaying its original form during this period, in some works, it has become «Solomon's knot» and «Shamseh» by combining curved forms and plant motifs.
Conclusion: The Swastika has been a sacred symbol in Iranian art from the ancient period to the early Islamic period and often served ancient myths and religions. In the early period, this motif symbolized the God and Goddesses of the Sun and was gradually associated with the ritual symbols of Mithraism and Zoroastrianism in works of art. In the Islamic period, this motif underwent metamorphosis and was used as a symbol of God and Islamic holy persons.

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

بن‌مایه و عوامل تحول و تطور «نقش سواستیکا» در هنر ایران از دورۀ باستان تا سلجوقی

Authors [Persian]

  • محمد متولی 1
  • خشایار قاضی‌زاده 2
  • مرتضی افشاری 2
1 دانشجوی دکتری تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، دانشکده هنر، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
2 دانشیار دانشکده هنر، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
Abstract [Persian]

مقدمه: یکی از کهن‌ترین نقوش هندسی دنیای باستان نقشی است که از دو خط متقاطع- چلیپا با بازوهایی شکسته ‌شده یا زاویۀ نود درجه ایجاد شده است. این نقش در منابع بین‌المللی به «سواستیکا» با مفهوم هستی نیک و در منابع فارسی به «گردونۀ خورشید» و «مهرانه» معروف است. محققان منشأ این نقش را تمدن‌های کهنی همچون درۀ سند، مصر، چین، بین‌النهرین و اقوام آریایی می‌دانند که با وجود نام‌های مختلف دارای ساختار فرمی مشابهی هستند. این نقش در ایران، نخستین‌‌بار از هزارۀ پنجم  قبل از میلاد برروی سفال مصور شده و تداوم به‌کارگیری آن تا اوایل دورۀ اسلامی نیز دیده می‌شود. شناسایی بن‌مایه و عوامل ترسیم نقش سواستیکا در هنر ایران و نمایش سیر تحول و تطور آن، از منظر فرم و محتوا، در هنر ایران پیشااسلامی تا اوایل دوران اسلامی، از اهداف پژوهش حاضر است. که در این راستا به پرسش‌های، چگونگی سیر تحول فرمی و محتوایی این نقش در هنر ایران از دورۀ باستان تا دورۀ سلجوقی و عوامل مشترک و متمایز ترسیم آن در دورۀ پیشااسلامی و اسلامی پاسخ داده می‌شود.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تاریخی صورت گرفته و شیوۀ گردآوری اطلاعات، کتابخانه‌ای و میدانی بوده است. در این راستا، تعداد ۲۹ نمونه از دورۀ پیشااسلامی و اسلامی با ویژگی شاخص و متمایز که نمایش‌دهند‌ۀ سیر تحول و تطور نقش سواستیکا بوده، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.
یافته‌ها: حضور مذهب، به‌ویژه پرستش ایزدان، آیین‌های تدفین و مهرپرستی در ایران‌باستان، از دلایل مهم ترسیم نقش سواستیکا بوده و از این‌‌رو به «گردونۀ مهر» معروف است. نقوش نجومی همچون بروج دوازده‌گانه، اعتقادات و باورهای عامیانه همچون خوش‌شانسی، دوری از چشم بد و ایمن شدن از بلا، در نمایش این نقش، در دو دورۀ پیشااسلامی و اسلامی تأثیرگذار بوده است. در هنر اسلامی، این نقش نمادی از نور و به‌تبع آن خداوند معرفی شده است. در این دوران، علاوه‌بر نمایش فرم اولیۀ خود، در برخی آثار با ترکیب فرم‌های منحنی و نقوش گیاهی به «گره‌ سلیمان» و «شمسه» تبدیل گشته است.
نتیجه‌گیری: سواستیکا در هنر ایران از دوره باستان تا اوایل دوره اسلامی، نمادی مقدس و اغلب در خدمت اساطیر و مذاهب کهن بوده است. این نقش در دوران اولیه، نمادی از خدای خورشید و ایزدبانوان و به‌مرور مرتبط با نمادهای آیینی میترائیسم و زرتشتی در آثار هنری حضور یافت. در دوره اسلامی این نقش دچار استحاله و دگردیسی گردید و نمادی از خداوند و اشخاص مقدس اسلامی مورد استفاده قرار گرفت.

Keywords [Persian]

  • هنر ایران باستان
  • هنر اسلامی
  • خورشید
  • سواستیکا
  • گردونۀ مهر
- اسفندیاری، آپه‌نا. (۱۳۸۸). چلیپا، رمز انسان کامل. پژوهش در فرهنگ و هنر، ۱(۱)، ۵-۱۹.
- اکبری، تیمور و الیکای دهنو، ثریا. (1385). چلیپای شکسته، نماد رازآمیز. تهران: سمیرا.
- باجلان‌فرخی، محمدحسین. (1389). در قلمرو انسان‌شناسی. تهران: اساطیر.
- بختورتاش، نصرت‌الله. (۱۳۵۱). گردونه خورشید یا گردونه مهر. بررسی‌های تاریخی، ۳، ۶۵-۱۰۰.
- بختورتاش، نصرت‌اله. (1386). نشان رازآمیز، گردونه خورشید یا گردونه مهر. تهران: فروهر.
- بویس، مری. (۱۳۸۹). زرتشتیان و باورها و آداب دینی آن‌ها (مترجم عسگر بهرامی). تهران. ققنوس.
- بهنام، عیسی. (1344). داستانی از حسنلو و جام آن. مجلۀ هنر و مردم، (36)، 2-6.
- پرادا، ادیت. (۱۳۸6). هنر ایران باستان (مترجم یوسف مجیدزاده). تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- پوپ، آرتور آپهام و فیلیپس اکرمن. (۱۳۸۷). سیری در هنر ایران، از دوران پیش از تاریخ تا امروز (مترجم سیروس پرهام) (جلد 4). تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- جابز، گرترود. (1370). سمبل‌ها (مترجم محمدرضا بقاء‌پور). تهران: نشر مرکز.
- جهانیان، اردشیر. (1337). کاسۀ زرین که در تپۀ حسنلو کشف شد. هوخت، 8.
- خزایی، محمد. (۱۳۸۰). نقش شیر نمود امام علی (ع) در هنر اسلامی. کتاب ماه هنر، (۳۱ و ۳۲)، ۳۷-۳۹.
- خزایی، محمد. (1387). شمسه؛ نقش حضرت محمد (ص) در هنر اسلامی ایران. کتاب ماه هنر، (120)، 56-63.
- دانشگر، احمد. (1384). 27 مقالۀ فرش دستباف. تهران. بهجت.
- داودی، حوری و حسین‌آبادی، زهرا. (1401). بررسی و تحلیل نمادشناسانه نقش آتش در ایران پیش از اسلام با تأکید بر آثار دوره ماد و هخامنشی. پیکره. 11(28). 24-38.
- ذاکرین، میترا. (1390). بررسی نقش خورشید بر سفالینه‌های ایران. هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی، 3(46)، 23-33.
- شبیری دوزینی، مهدی. (۱۳۸۹). بررسی ویژگی‌های تصویرگری در سفالینه‌های سامانی نیشابور (پایان نامه ارشد تصویرسازی)، دانشکده هنر، دانشگاه شاهد.
- صادقپور فیروزآباد، ابوالفضل، و میرعزیزی، سیدمحمود. (1398). بررسی تحلیلی تأثیر مضامین و نقش‌مایه‌های فلزکاری ساسانی بر فلزکاری آل بویه. نگره، 14(50 )، 19-37.
- صلواتی، مرجان. (۱۳۸۷). تجلی نماد گردونه خورشید «مهرانه» در قالی‌های ایل قشقایی. گلجام. (۹)، ۳۵-۴۸.
- ضیاءپور، جلیل. (1353). نقوش زینتی ایران زمین از کهن‌ترین زمان تا مادها. تهران: وزارت فرهنگ و هنر.
- فرای، ریچارد. (۱۳۷۷). میراث باستانی ایران. مترجم: مسعود رجب‌نیا. تهران: علمی و فرهنگی.
- فردوسی، ابوالقاسم. (1960). شاهنامه(بر اساس نسخه نه جلدی چاپ مسکو، پیشگفتار یوگنی ادواردیچ برتلس؛ بازخوانی و ویراستاری متن امین توکلی). مسکو: اداره انتشارات ادبیات خاور.
- قائم، گیسو. (۱۳۸۸). پیام چلیپا بر سفالینه‌های ایران. صفه، ۱۹(۴۹)، ۳۱-۴۶.
- قائم‌مقامی، جهانگیر. (۱۳۴۵). شیر و نقش آن در معتقدات آریایی‌ها. بررسی‌های تاریخی، (۳)، ۹۱-۱۴۲.
- کامبخش‌فرد، سیف اله. (1380). آثار تاریخی ایران. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی.
- کشتگر، ملیحه. (۱۳۹۱). بررسی تطبیقی چلیپا ‌به‌عنوان نماد دینی در تمدن‌های ایران باستان، هند و چین، بین‌النهرین. نقش‌مایه، ۵(۱۲)، ۶۳-۷۵.
- کوپر، جی سی. (۱۳۷۹). فرهنگ مصور نمادهای سنتی (مترجم ملیحه کرباسیان). تهران: فرشاد.
- گروبه، ارنست. (۱۳۸۴). سفال اسلامی (گردآوری: ناصر خلیلی و مترجم فرناز حائری). تهران: کارنگ.
- گیرشمن، رمان. (1371). هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی (مترجم عیسی بهنام). تهران: علمی و فرهنگی.
- لیره، عاطفه. (۱۳۹۴). بررسی جایگاه نقش گردونۀ مهر در هنر ایران باستان (پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد پژوهش هنر). دانشکدۀ هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران.
- ماه‌وان، فاطمه. (1398). صلیب شکسته، نماد آیین مهر. پاژ، 2(34)، 166-176.
- محسنی، منصوره و باستان‌فرد، متین. (۱۳۹۹). بررسی گونه‌های کهن الگوی چلیپا در معماری ایرانی. آرمانشهر، ۱۳(31)، ۱۲۵-۱۴۳. Doi: 10.22034/aaud.2020.113263.
- نجاتیان، محمدحسین. (بی‌تا). و جهان واژگون شد. تهران: سیمرغ.
- نجفی قره‌آغاجی، محمدضا. (1390). جستاری در نقوش هنری جام طلایی حسنلو و پیشینه نقوش آن.  نقش‌مایه، 4(7)، 81- 88.