آسمـان همواره جایــگاه ویـژهای در باورهای کهــن و دینـی ایـران داشتـه و تجلـی قــداسـت و پاکــی بوده است. ایــن مقالـه بر آن است تا نشان دهد این جایـگاه تا چـه اندازه در نـگارگـری ایرانــی متجلـی شده و توانسته است نقـش معنـایـی ایفـا کنـد. یا با توجه به موضوع داستــان نـگارهها به کمک بیـان معنا آید. همچنیـن شکل آسمـان در دورههای مختلـف دستخـوش چــه تغییراتـی شـده است. در این مقاله سعی شده نقش آسمـان از نظر ساختاری و معنایـی بررسی شود و تفاوتها و تشابهات نمایش آسمان و عناصر مرتبط با آن همچون ستـاره، خورشیـد و ابر در دورههای مختلف نـگارگری مطالعه گردد. نتـایـج این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی بدست آمده نشان دهنده این مطلب است که نمایش آسمان در دورههای مختلف نگارگری از نظر ساختاری تفاوتهایی داشته است؛ این تفاوت ها در مقدار فضایی که به خود اختصاص داده، و زاویه دید و میزان هماهنگی با دیگر اجزاء موجود در نگاره مشهود است. که عناصر مرتبط با آسمان مانند شکل ابرها در ابتدا بر اساس قوانین خاص و خشکی طراحی شدهاند در حالی که در دورههای بعدی انعطاف و حرکت بیشتری در کارها دیده میشود. مسأله مهمتر این که از دوره تیموری به بعد نقش آسمان از نظر معنایی نیز پر رنگتر شده است.